یادش بخیر
یادش بخیز آن روز ها
اگر بلند برای سلامتی تو صلوات می فرستادیم کسی بدجوری نگاهمون نمی کرد
اگر دلمون هوای تو را میکرد: راه جمکران رو نشونمون می دادن
اگر مشکلی برامونپیش می اومد می گفتن این گره به دست تو باز می شه
خلاصه اگر سعی میکردیم به ارزشهامون پایبند باشیم کسی امل خابمون نمی کرد اما حالا؟؟؟؟؟
حالا خیلی چیز ها عوض شده!! اگر اسمی از تو به میون بیاد همه با تعجب همدیگر رو نگاه میکنن!!
اگر دلمون هواتو بکنه جایی رو نشونمون می دن که اونجا تواز همه غریب تری و اصلا کسی انتظار اومدن
تو رو نمی کشه اگر مشکلی برامون پیش بیاد مگن این گره به دست زلزله باز می شه!! ارزشها که دیگه
هیچی . سادگی از زندگی ها رخت بربسته و جای خودش رو به تجملات داده. پوشیده بودن و محجوب
بودن در لباس های تنگ و شلوارهای کوتاه خلاصه شده چفیه ها باید برن کنار آخه دور دور کراواته!
!دیگه کسی دست افتاده ای رو نمی گیره خلاصه همه چی این جا عوض شده
به ما می گن: اگه می خواهیم از جامعه طرد نشین و تحویلتون بگیرن باید
طبق مد بگردی
..............................................
اما
تو هنوز ساده زندگی می کنی و از مد پرستی بیزاری
تو اصلا عوض نشدی
حالا که تو عوض نشدی ما چرا باید عوض بشیم؟؟
نجوا
فرهادم و سوز عشق شیرین دارم امید دیدار یار دیرین دارم
طاقت زکفم رفت و ندانم چه کن یادش همه شب در دل من می نالد
آن شب که همه میکده ها باز شوند یاران خرابات همه آواز شوند
فارق زه رقیب در کنار محبوب طومار فراق بسته هم راز شود
در محفل دوستان به جز یاد تو نیست آزاده نباشد آن که آزاده تو نیست
شیرین لب و شیرین خط و شیرین گفتار کیست که با این همه فرهاد تو نیست
طاووسی و از دیار یارآمده ای یاد آور روی دوست شو مجنون شو